«پسرم همیشه فکر میکرد فدا کردن جان در راه مردم ارزشش را دارد.»
در روز دوشنبه 24 فوریه 24 نفر از اعضای حزب کمونیست (مائوئیست) هند در منطقۀ مالکانگیری، در درگیری با نیروهای ویژۀ پلیس هند جان باختند. در فردای آن روز نیز 3 نفر دیگر از اعضای این حزب در همان منطقه کشته شدند. عملیات موسوم به «شکار سبز» با شرکت تعداد بیشماری از نیروهای نخبه نظامی هند و با حمایت تکنیکی و اطلاعاتی مستشاران غربی و به خصوص امریکایی علیه چریکهای ناکزال و تودههای روستایی که از آنها حمایت میکنند، در جریان است. قساوت نیروهای پلیس در سرکوب انقلابیون و انتقامگیری از توده هایی که از آنان حمایت میکنند خارج از حد تصور است. در همین راستا نیروهای پلیس سلاخی دیگری براه انداختند. رویداد اخیر یکی از خونبارترین درگیریهای نظامی بین چریکها و نیروهای دولتی در چند سال اخیر بود و تلفات سنگینی را به اردوی انقلاب وارد آورد. تعدادی از کادرهای رهبری در این درگیری به تبار شهیدان بیشمار انقلاب هند پیوستند. اما انقلاب با به خاک افتادن تعدادی از رفقای عزیز ما تعطیلبردار نبوده و نخواهد بود. کینۀ طبقاتی در دل مادران، فرزندان، شوهران، دوستان و رفقا میبالد و میبالد. آتش انقلاب از گوشهای دیگر از سرزمین تبدار فقر و گرسنگی و فلاکت که وقیحانه بدان لقب بزرگترین دموکراسی جهان را دادهاند، زبانه می کشد. ستارۀ سرخ کمونیسم بر فراز هندوستان هنوز هم با وقار و سربلندی سو سو می زند و خبر از آیندهای زیبا دارد. یاد رفقای جانباخته تا ابد در خاطر خلق انقلابی میماند.
لال سلام!
«مونا همیشه می گفت که هر آدمی محکوم به مردن است، اما آدم باید برای مردم بمیرد. احساس او همیشه این بود که مردم به ما نیاز دارند، اما پلیسها او را کشتند. وقتی که خیلی جوان بود او را کشتند.» این سخنانی بود که از گلوی بغض آلود مادرِ مونا و همسر راماکریشنا عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست (مائوئیست) هند بیرون میآمد. او این سخنان را روز چهارشنبه در توقف کوتاهش در شهر در خانه چالاسانی پراساد فقید، از بنیانگذاران انجمن نویسندگان انقلابی در راه عزیمت به مالکانگیری اودیشا به زبان آورد.
این آن چیزی بود که او در فقدان پسر بیست و چند سالهاش که چندی از پیوستنش به حزب نگذشته بود، گفت. همچنین گفت که مونا در حلقۀ محافظین پدرش (راماکریشنا) بود.
مونا یکی از 24 مائوئیستی بود که صبح دوشنبه در تبادل آتش با نیروهای مشترک سگهای تازی (کماندوهای ضدناکسال) آندرا پرادش و گروه عملیات ویژه ُادیشا در منطقه جنگلهای انبوه حوالی پاناسپوت در بخش مالانگیری از توابع ایالت اودیشا، در مجاورت مرز ایالت آندرا، کشته شدند.
خانم سیریشا همراه با برادر شوهرش کالیانا رائو، اعضای خانواده راماکریشنا و چند تن دیگر عازم مالکانگیری شدهاند. دو آمبولانس نیز همراه آنها برای انتقال اجسادی که شناسایی شدهاند، به سمت مالکانگیری حرکت کردهاند.
کمی پیشتر نویسندۀ انقلابی واراوارا رائو و برخی دیگر، بعد از درنگی کوتاه در شهر، خانۀ چالاسانی پراساد را به مقصد مالکانگیری ترک کردند.
“بازخواست پلیس”
آقای واراوارا رائو و آقای کالیان رائو، در مقاطع مختلف با خبرنگاران صحبت کردند و گفتند که عملیات مذکور نه یک تبادل آتش معمول، بلکه در واقع قتل عام مائوئیستهایی بوده است که در جنگل در حال استراحت بودند؛ آنها خواهان آن شدهاند که دولت علیه افسران پلیس و افراد مسئول این زد و خورد، بر مبنای دستورالعملهای دیوان عالی یک پرونده قتل براه اندازد. آنها اظهار نمودند که تحقیقات می تواند حقیقت را آشکار نماید.
آقای واراوارا رائو این پرسش را مطرح کرد که اگر واقعا این یک تبادل آتش بوده است، پس چرا در این زد و خورد هیچ مائوئیستی مجروح نشده است.
او گفت که این رویداد بخشی از حرکت دولت برای نابودی کامل مائوئیست ها در منطقۀ آژانس بوده است؛ چرا که آنها با حمایت گریجانها (قبایل محلی) از دست اندازی بر معادن بوکسیت جلوگیری میکردند. گریجانها در دوران قبلی حاکمیت چاندرابابو نیدو و وقتی ی.س.راجاسیکهارا ردی وزیرمختار بود، در برابر این اقدام مقاومت میکردند.
آنجاما و پادما وماری بهترتیب رئیس و دبیر انجمن دوستان و بستگان شهدا، سامایا و آشوک برادران رهبرِ مائوئیست گاجارلا راوی، خواهر همسر او و اعضای خانوادۀ برخی از مائوئیستها که کشته شدهاند یا ظن کشته شدنشان میرود، آقای واراوارا رائو را به مقصد مالکانگیری همراهی میکنند.
آقای واروارا رائو مدعی است که این رویداد در حوالی مونچینگپوت و نه در آن سوی مرز بخش مالکانگیری اتفاق افتاده است، اما اجساد جانباختگان به جای آنکه به ویسکهاپاتنام آورده شود، به مالکانگیری انتقال یافته است.
http://www.thehindu.com/news/national/telangana/my-son-had-always-felt-its-worth-dying-for-people/article9269707.ece